كتاب استرس و افسردگي

مشاوره خانواده،ازدواج،كودك،نوجوان،رايگان،تلفني

كتاب استرس و افسردگي

۱۹ بازديد
كتاب استرس و افسردگي

كتاب استرس و افسردگي
1. مفهوم عام استرس: استرس عاملي است كه تعادل فيزيكي و رواني را همواره به هم زده و با ايجاد مشكلات روان تني و مشكلات رواني كارايي فرد را در ابعاد مختلف زندگي مانند شغل، خانواده و اجتماع كاهش ميدهد.
2. معني روانشناسي: تحت فشار روحي و رواني قرار گرفتن.

3. هرچيزي كه سبب تغيير در روال عادي زندگي شما شود استرس زا است.


4. افسردگي مجموعه اي از نشانه هاي رواني و جسماني است كه به صورت اندوه گيني و غم، نا اميدي، سرخوردگي، كم خوابي يا پر خوابي، بي اشتهايي يا پر اشتهايي، نمايان ميشود.
5. شخص افسرده انگيزه اي براي زندگي ندارد. مرتب خود را سرزنش ميكند و يا خيلي سريع خشمگين و عصباني ميشود.
6. افراد افسرده در صبح بيشتر نشانه ناخوشايندي را از خود نشان ميدهند و در آنها اضطراب نيز ديده ميشود، اين افراد معمولا خود را بدبخت و شكست خورده ميدانند، هيچ اميدي به زندگي ندارند، عزت نفس و اعتماد به نفس پايين دارند. 
7. انواع افسردگي: اختلال افسرده خويي، فرد حد اقل به مدت 2سال افسرده است، افسردگي فصلي، كه با تغييرات فصلي دگرگوني هاي خلقي روي ميدهد. افسردگي بعد از زايمان، كه معمولا در 4هفته اول پس از زايمان به وجود ميآيد البته ممكن است طولانيتر هم بشود در ضمن بعضي از خانم هاي باردار در طول بارداري هم افسردگي را تجربه ميكنند. افسردگي ماليخوليايي، بيتفاوتي در برابر رويدادهاي لذت بخش و احساس گناه مفرط. 
8. افسردگي شديد يا باليني، اين افسردگي ممكن است هفته ها يا ماهها طول بكشد و نشانه هاي آن بسيار شديد و عميق بوده و در زندگي روزمره و شغلي فرد خلل ايجاد كرده و روابط بين فردي و اجتماعي فرد را مختل ميكند و شخص افسرده به طور كلي از محيط خود دور ميشود، در اين نوع افسردگي خلق افسرده و تحريك پذير، كاهش علاقه به فعاليت هاي شادي بخش، تغيير وزن، مشكلات خواب يا تغيير در الگوي خواب بيخوابي يا پر خوابي، خستگي و فقدان انرژي و اختلال در تصميم گيري و عهدم تمركز و توجه به وجود ميآيد. 
9. افسردگي خويي يا افسردگي خفيف، اين افسردگي در مقايسه با نوع اول خفيفتر است و مشخصترين نشانه ي آن خلق افسرده و غمگيني است كه فرد در طول روز با آن درگير است و روز هاي متمادي وجود دارد، در بزرگسالان حد اقل به مدت 2سال و در كودكان به مدت 1سال و چنين فردي به طور معمول بسيار بد اخلاق، كج خلق و درونگرا است و نميتواند با اطرافيان روابط خوبي برقرار كند. اين نوع افسردگي معمولا از بلوغ شروع ميشود و علت آن ميتواند به عوامل ژنتيكي، ارتباط نزديك با افراد افسرده، تغيير در ترشحات مواد مغز، ابتلا به بعضي بيماري هاي مزمن، زندگي پر استرس، اختلالات شديد خانوادگي، تبعيض و كمبود هاي عاطفي ربط داشته باشد كه نشانه هاي آن عمدتا به شكل احساس غمگيني زياد، بدبيني، و نا اميدي، خستگي، تغييرات زياد اشتها و خواب و اضطراب است. اين بيماري در كودكان و نوجوانان ممكن است به شكل زود رنجي و تحريكي پذيري، ضعف حافظه و عدم تمركز، كمبود اعتماد به نفس و احساس بي ارزشي و گناه، انزواي اجتماعي و گريه كردن و خشم زياد. در كودكان ممكن است با اختلال بيش فعالي ارتباط داشته باشد نمايان شود.
10. اختلال افسردگي جزءي يا نشانگان افسردگي، در اين اختلال تركيبي از رفتار ها و احساسات افسردگي باهم ديده ميشوند وعلايم افسردگي با نشانه كمتر و در دورهاي زماني محدود تر و كوتاه تر به وجود ميآيد، اين نوع افسردگي در همه گروه هاي سني ديده ميشود و مربوط به سن يا جنس خاصي نيست و شايد شايع ترين نوع افسردگي باشد و هر فردي در طول زندگي خود حد اقل يكبار اين افسردگي را تجربه ميكند.
11. افسردگي پيش از قائدگي، اين افسردگي پيش از دوران قائدگي در دختران و حتي زنان پيش ميآيد كه با علايمي نظير: خلق متغير و بي ثبات، اضطراب ، خستگي، عدم تمركز، تغييرات اشتها و خواب و درد هاي جسماني مثل سر درد همراه است كه معمولا در هين قائدگي و يا پس از دوران قائدگي از بين ميرود. 
12. افسردگي بعد از زايمان، اغلب خانم ها بعد از زايمان اين حالت را تجربه ميكنند .
13. افسردگي دوران يائسگي: معمولا وقتي خانم ها به سنين ميانسالي نزديك ميشوند از طرفي به دليل از دست دادن زيبايي و طراوت و شادابي و از سوي ديگر به دليل دور شدن فرزندان به دليل تحصيل، ازدواج، اشتغال و مهاجرت و يا فوت همسر دچار اين حالت ميشوند و چون در اين سنين يائسگي هم اتفاق مي افتد كه همراه با تغييرات جسمي و هرمني است باعس تشديد افسردگي و احساس غم در خانم هاي ميانسال ميشود، البته بخشي از اين افسردگي به دليل تصورات نا درست واشتباه و يا عدم آگاهي كافي و مناسب از يائسگي است كه با آموزش و آماده ساختن خانم هاي ميانسال و تحت نظر پزشك قابل پيشگيري و درمان است واغلب خانم ها ميتوانند بدون مشكل شروع و طي نمايند.
14. افسردگي فصلي، به نوعي از افسردگي گفته ميشود كه مربوط به يك دوره و يا فصل خاص از سال است كه عموما فصل پاييز و زمستان ميباشد كه دليل اصلي آن كمبود نور خورشيد در اين فصول است، زيرا با آمدن فصل پاييز و زمستان و كوتاه شدن روز و كم شدن نور خورشيد ترشح هرمن ملاتونين در بدن بالا ميرود و افزايش ميابد، هرمن ملاتونين توسط غده پينهان ساخته و ترشح ميشود و نقش مهمي در تنظيم ساعت بيولوژيك بدن دارد، ساعت بيولوژيك بدن معمولا در طوليد پروتوئين رشد مو، ميزان اشتها، تنظيم درجه حرارت بدن و خواب نقش مهمي دارد، اين افسردگي در نوجوانان، جوانان و زنان بيشتر شايع است و در سنين 18 تا 30 سالگي بيشتر بروز ميكند و در صورت عدم درمان ميتواند عوارز شديدتر به وجود بياورد، از مهمترين نشانه هاي اين افسردگي بي حوصلگي، رخوت و سستي و خواب آلودگي، كاهش مقاومت بدن در مقابل بيماري ها، تغييرات رفتاري و فعاليت زياد و كار افراطي، سرد مزاجي، خشم و عصبانيت و پر خوري در خانم ها، گريان بودن و نا اميدي، درد هاي مفصلي و مشكلات معده است و بهترين راه درمان در معرض نور خورشيد قرار گرفتن در طول روز به مدت 3 تا 4 ساعت ميباشد.
15. افسردگي دو قطبي شيدايي افسردگي، اين اختلال از دو دوره تشكيل ميشود دوره ماني كه دوره سرخوشي، شور و شوق، جوش و خروش زنده دلي، سر حالي و برانگيختگي است، دوره دپرسيو كه شامل دوره افسردگي، غم، عدم فعاليت، بي علاقگي و دلسردي است. در دوره ماني بيمار بسيار شاد و پر تحرك است و كنترلي و بر رفتار و گفتار خود ندارد، شوخي هاي بيمزه و خلاف عفت، خنده هاي بلند و طولاني و شبيه به انفجار، آواز ها و رقص ها، خودماني شدن بيش از حد و رفتار غير طبيعي، عدم رعايت اصول اخلاقي و اجتماعي، بي بند و باري، رفتار هاي جنسي نا مناسب و افراطي و خشم در مقابل عدم همراهي طرف مقابل در انجام رفتار جنسي و تحريك زياد از نشانه هاي اصلي اين حالت است، بيمار در اين دوران با اطرافيان معمولا با نيش و كنايه و تمسخر و انتقاد صحبت كرده، به راحتي دروغ و ناسزا ميگويد، داشتن پوشش نامناسب مثل لباس هاي مندرس و رنگارنگ و زيور آلات زياد بسيار در فرد بيمار ديده ميشود در حالت شديدتر ممكن است بيمار دست به رفتار هاي نامناسبتر مثل ماليدن مدفوع خود به در و ديوار بزند، در دوره دپرسيو برعكس حالت فوق افسردگي و غمگيني شديد ظاهر ميشود و بيمار مرتب آه و ناله كرده، خود را بيلياقت ميخواند و معتقد است مبتلا به اختلالات جسمي زياد مثل مستود شدن روده، يخ بستن خون بدنش و غيره شده است، ممكن است از خوردن غذا امتناع كند و افكار منفي مثل خودكشي به ذهنش خطور كند در حالت شديدتر ممكن است اقدام به خودكشي نمايد، اين نوع افسردگي معمولا ارثي است اما بعضي از روانپزشكان معتقدند كه اختلالات ناشي از عملكرد بخشي از مغز و يا اختلال در ترشح غدد درون ريز، شك هاي هيجاني، آسيب هاي مغزي، بيماري هاي عفوني، سقط جنين و زايمان كه سبب بينظمي در ترشح غدد درون ريز ميشوند حاملگي و بلوغ ميتواند موجب به ايجاد اين بيماري شود.
16. علايم و نشانه هاي افسردگي: حد اقل 5 مورد از موارد به طول مدت 2 هفته ديده شود، 1- كاهش انرژي، اول اولين مرحله در ابتلا به افسردگي ممكن است با كاهش انرژي آغاز شود يعني اينكه حس كنيد به مقدار هفته گذشته يا ماه گذشته انرژي نداريد و ترجيح ميدهيد پس از كار روزانه بخوابيد و يا اينكه بنشينيد و تلوزيون تماشا كنيد تا اينكه به بيرون برويد يا اينكه ورزش بكنيد، 2- خستگي، دومين مرحله، خوابيدن شما را سرحال نميكند و صبح پس از بيدار شدن احساس خستگي ميكنيد و در طول روز هم اين ادامه دارد به خصوص ساعات اوليه روز و وقتي كه از سر كار به خانه برميگرديد فكر ميكنيد يك ماشين سنگين پر از بار از رويتان رد شده، مدام خميازه ميكشيد و در حال چرت زدن و خمودگي هستيد، اين احساس ناتواني و كوفتگي بيدليل اصتلاحً سندرم خستگي مزمن نيز ميگويند. 3- بيغراري يا برعكس كندي حركات، يعني قدم زدن، شكاندن، پيچاندن و فشار دادن انگشت ها و دست ها، و با انگشت روي ميز زدن و يا برعكس كار هاي عادي مثل مسواك زدن را نسبت به قبل كندتر انجام دادن. 4- بي تمركزي و عدم تصميم گيري و ضعف حافظه، حتي در مورد ساده ترين مسائل مثل پوشيدن لباس براي بيرون رفتن از منزل دچار دودلي و ترديد ميشويد و در ضمن نميتوانيد حتي روي خواندن يك صفحه كتاب يا گوش دادن كوتاه مدت به يك سخنراني يا خبر تمركز كنيد و وقتي به خود ميآييد ميبينيد مدت طولاني است روي يك صفحه كتاب خيره شده ايد، در كنار اين مشكلات ضعف حافظه و فراموشي رنج شما را بيشتر ميكند ساده ترين مسائل يا حتي كارهاي روزمره را فراموش ميكنيد و يادگيري و يادآوري برايتان بسيار سخت ميشود. 5- بي تفاوتي، توجه نكردن به سر و وضع و نا مرتب بودن عدم پرداخت قبوض و اقصاد، اهميت ندادن به قرار ها و برنامه هاي كاري و زندگي. 6- بدبيني و منفي بافي، همه با من بد هستند همه روزهايم بد ميگزرند همه مشكلات امروز به من روي آورده از من بدبخت تر وجود ندارد و .... 7- اضطراب و نگراني براي عاديترين كارها، مثل درست كردن غذا و پيشبيني كردن اتفاقات و يا احتمالا منفي براي خود مثل پنچر و خراب شدن ماشين و از اين دست تصاوير. 8- فكر كردن به مرگ و وقايع ناراحت كننده و داشتن تصورات منفي، مثل فكر كردن به مراسم خاكسپاري خود، يعني اينكه در تصورات خود فكر ميكنيد مرده ايد و شما را درون قبر گذاشته اند و حتي رفتار ها و حركات كليه اقوام و اطرافيان را در مراسم خود متصور ميشويد. 9- مشكلات خواب، در وقت معمول به تخت خود ميرويد اما نيمه هاي شب حدود ساعت 2 بيدار ميشويد و ديگر نميتوانيد بخوابيد اين مشكل ممكن است تا صبح چند بار اتفاق بيفتد و يا برعكس پرخوابي بيش از 10 تا 12 ساعت ميخوابيد اما باز هم احساس خستگي ميكنيد. 10- عدم توانايي لذت بردن، از هيچ چيز لذت نميبريد، حتي فعاليت هايي كه قبلً برايتان لذت بخش بود به هيچ كاري تمايل نداريد ب و براي كارهاي ضروري خود را به زور ميكشيد و حول ميدهيد، حوصله جواب دادن به تلفن را نداريد و از رفتن به مهماني امتناع ميورزيد و اغلب دوست داريد تنها باشيد. 11- مشكلات تغذيه، بي اشتهايي، عدم تمايل به خوردن كه در نتيجه ميتواند كاهش وزن را به همراه داشته باشد و يا در حالت شديدتر مشكلات جسماني ديگر نظير كم خوني، ضعف جسماني و افت قند خون را به وجود ميآورد و يا برعكس دچار پر اشتهايي ميشويد به شدت ميل به خوردن پيدا ميكنيد و مرتبا بايد دهانتان بجنبد و قالبً دوست داريد غذا هاي پر كالري را بخوريد در نهايت افزايش وزنتان را خواهد داشت. 12- از دست دادن ميل جنسي، تمايلات جنسي در اغلب مشكلات روحي كم ميشود كه هم به دليل درگيري هاي فكري و هم به دليل تغييرات هرمني است كه در بدن اتفاق ميافتد، 13- بيماري ها درد هاي عضلاني و مفصلي، بيماري هاي عفوني و سرما خوردگي ها مرتب كه دليل اصلي آن ميتواند ترشح هرمن كرتيزول باشد كه در موقعيت هاي استرس زا بيشتر ترشح ميشود و سبب سركوبي سيستم ايمني بدن ميشود و بدن در مقابل بيماري ها ناتوان ميشود، هرمن آلدوسترون هم سبب كاهش دفع سديم از بدن شده و در نتيجه سديم خون و بعد فشار خون در بدن بالا رفته و به اين ترتيب بدن براي مقابله با فشار روحي آماده تر ميشود كه اين هم ميتواند براي بدن فرد افسرده به دليل بالا بودن فشار خون خطرناك و مشكل ساز باشد. 14- فكر كردن يا اقدام به خودكشي، در حالت شديدتر افسردگي فكر كردن به خودكشي و حتي اقدام به آن افزايش ميابد و معمولا دو سوم بيماران افسرده به خودكشي فكر ميكنند و 10 تا 15% آنها به زندگيشان خاطمه ميدهند ودليل عمده آن وجود احساسات منفي، نا اميدي، از دست دادن كنترل خود، احساس گناه شديد و احساس تنهايي و بيپناهي و فقدان حمايت از خانواده و اجتماع است.
17. علل افسردگي، 1- عوامل ژنتيكي و وراثتي، 2- عوامل زيستي، مغز، غدد درون ريز و هرمن ها. 3- عوامل اجتماعي و محيطي، مانند فقر، تغييرات اساسي در زندگي، استرس هاي كاري، ناكامي ها، خشم سركوب شده، كمالگرايي، سوء استفاده جنسي، اختلافات خانوادگي و عدم رضايت زناشويي و طلاق، فوت عزيزان و پايان يك رابطه خوشآيند، درماندگي آموخته شده، شيوه فرزند پروري و بيماري ها و هوش هيجاني پايين و عدم وجود محارت هاي زندگي كه توضيح داده ميشوند. 
18. ژنتيك و وراثت، آنچه فرد به ارث ميبرد افزايش ميزان آسيب پذيري در مقابل بيماري است نه آنكه خود بيماري را به ارث ببرد و فقط اين افراد از نظر ژنيتيكي آسيبپذيرتر هستند و در معرض عوامل محيطي سريعتر مبتلا ميشوند و شايد تعداد زيادي از اين افراد مستعد هيچگاه دچار بيماري افسردگي نشوند. با اين حال بررسي هاي انجام شده نشان داده كه اگر يكي از دو قلو هاي همسان مبتلا به افسردگي باشد احتمال ابتلاي آن يكي هم 70 تا 80% است و در دو قلو هاي غير همسان اين ميزان در حدود 25% است و اگر يكي از بستگان خوني نزديك به افسردگي عمده مبتلا باشد ابتلا حدود 14% ميباشد و نشان داده كه اين بيماري از مادر به فرزندش ارث ميرسد. با توجه به مطالبي كه بيان شد ميتوان نتيجه گرفت كه وراثت نقش اساسي نه تعيين كننده در بروز افسردگي عمده و دو قطبي دارد و يك عامل در كنار ديگر عوامل است و بيشتر اوقات افسردگي در يك فرد به عوامل ديگر هم بستگي دارد.
19. عوامل زيستي/ مغز/ غدد درون ريز و هرمن ها، تحقيقات نشان داده است كه روح و جسم جدا از هم نيستند و از هم تاثير ميپذيرند و همانگونه كه فشار هاي رواني وعصبي ميتوانند مشكلات جسمي براي انسان به وجود آورند بسياري از مشكلات جسمي و اختلال در عملكرد اندام هاي بدن ميتواند زمينه ساز مشكلات روحي از جمله افسردگي باشد. شواهد به دست آمده از علم زيست شناسي و فيزيولوژي بدن نشان ميدهد كه افسردگي يك اختلال در مغز است ، در مغز انسان مدارها و انتقال دهنده هاي عصبي هست كه مسئول تنظيم افكار و خلق و خو، خوابيدن، اشتها و رفتار هستند و در مغز انسان افسرده اين مدار ها از حالت طبيعي خارج شده و ارتباط صحيح بين آنها وجود ندارد، از مهمترين انتقال دهنده ها كه در كاهش افسردگي نقش دارند به دوپامين، سرتونين و اندروفين اشاره كرد. دوپامين در كنترل حركات ارادي، خواب، خلق و خو، توجه و يادگيري نقش دارد و افزايش آن باعس ايجاد هيجان، هوشياري، سرخوشي، فعاليت حركتي و كاهش خستگي ميشود و كاهش سطح دوپامين در بدن هم ميتواند بيماري هاي مثل پاركينسون يا بيماري مغزي يا اسكيزوفرني يا اختلال روحي و رواني شديد را به وجود آورد. سرتونين هم انتقال دهنده اي است كه در تنظيم خواب و خلق و خو نقش دارد. پايين بودن آن سبب ايجاد افسردگي و بيخوابي ميشود. اندروفين هم بدن را در برابر درد مقاوم ميكند و احساسات لذت بخش را افزايش ميدهد و در موقعيت هاي استراري مثل مصدوميت زايمان و فعاليت هاي ورزشي شديد افزايش ميابد. غدد آدرنال يا فوق كليه بيشتر با رفتار ما سركار دارد و در تنظيم خلق و خو و مواجه شدن با استرس نقش عمده اي دارد، اين غده هرمن آدرنالين يا اپينفرين و نورآدرنالين يا نور اپينفرين ترشح ميكند كه ترشح آنها در بدن فرد را براي آمادگي در شرايط استراري مثل فرار كردن هنگام خطر مهيا ميكند، در ضمن كمبود نور اپي نفرين باعس ايجاد افسردگي و زياديش باعس ايجاد سرخوشي ميشود.
20. عوامل اجتماعي و محيطي، فقر- فقر انسان را از پاي در ميآورد و دلواپسي و نگراني از پرداخت اقصات، قبوض و بدهي ها ميتواند استرس و اضطراب و افسردگي را به ارمقان آورد. تغييرات اساسي در زندگي- مثل ازدواج، بچه دار شدن، نقل مكان، ادامه تحصيل و و تغيير شغل، هر يك از اين عوامل به دلايل زيستي، جسمي و روحي ميتواند افسردگي را ايجاد كند. اختلافات خانوادگي عدم روابط زناشويي و طلاق- اين مشكلات هم بر روي خود افراد و هم باقي اعضاي خانواده به خصوص فرزاندان تاثير نامطلوبي دارد البته طلاق براي بعضي ها رهايي و براي بعضي ها مصيبت به حساب ميآيد كه اگر مصيبت باشد قطعا اوارز نامناسبي به همراه دارد. فوت عزيزان يا پايان يك رابطه خوش آيند- از دست دادن عزيزان و دور شدن از آنها و يا شكست در رابطه هاي خوشآيند ميتواند براي افراد دردناك باشد، البته در اين مورد هم شدت آسيب و ايجاد مشكلات روحي رواني بستگي به ويژگي هاي شخصيتي افراد دارد، مثلا افرادي كه وابسته اند و يا از اعتماد به نفس پاييني برخوردارند بيشتر آسيب ميبينند. استرس هاي شغلي- شغل هاي پر مشغله و حساس و با ساعات كاري طولاني ميتواند علاوه بر مشكلات جسماني براي افراد اختلالات روحي مثل افسردگي را به همراه داشته باشد. سوء استفاده جنسي- افرادي كه در كودكي در معرز تجاوز و سوء استفاده جنسي قرار گرفته اند و يا قرباني زناي با محارم شده اند به خصوص در صورتي كه در همان زمان درمان نشوند در بزرگسالي در معرز ابتلا به افسردگي شديد قرار ميگيرند. خشم سركوب شده- هيجان خشم يكي از قويترين هيجان هاي انسان است و اگر به صورت صحيح كنترل يا بيرون ريخته نشود و يا سركوب شوند حتما عوارز منفي مانند افسردگي به همراه خواهد داشت. ناكامي ها- زماني كه در راه ارضاي نياز هاي خود با مانع رو به رو ميشويم و به اهداف خود نميرسيم و يا موقعيتي را از دست ميدهيم دچار ناكامي و شكست ميشويم و شكستهاي پي در پي ميتواند زمينه هاي ابتلا به افسردگي را ايجاد كنند. كمالگرايي- اين افراد معمولا زندگي را بر خود و اطرافيان سخت ميگيرند و گرايش افراطي به بي عيب و نقص بودن دارند، ترس از اشتباه كردن و بازنده بودن احساس بي كفايتي و نا اميدي هنگام شكست و جاه طلبي از ويژگي هاي اين افراد است، آنان هيچگاه حس نميكنند كه كارشان را به درستي انجام داده اند و هميشه ناراضي هستند و فكر ميكنند هيچوقت نبايد دچار خطا و اشتباه شوند. مصرف مواد مخدر و الكل- ثابت شده است مسرف اين مواد در مواد شيميايي مغز تغيير ايجاد ميكنند به طور مثال مسرف بيش از حد الكل باعس كاهش ضخيره دوپامين كه موجب احساس شادي در بدن ميشود در مغز شده و در نهايت افسردگي را ايجاد ميكند. بيماري ها و برخي از دارو ها- بيماري هاي مزمن و حاد ميتوانند باعس ايجاد افسردگي شوند. كمبود هاي عاطفي و درماندگي هاي آموخته شده- مغز كودكي كه با عشق و محبت پر شده با مغز كودكي كه با تنبيه، كتك، تحقير، تبعيض و خشونت پر شده قطعا متفاوت است، عشق و محبت در قسمت هايي كه مربوط به رشد خلق و خو و عواطف است اثر ميگزارد شايد اصتلاح خود انگاري منفي و درماندگي آموخته شده را شنيده باشيد. شيوه فرزند پروري- سبك و شيوه پرورش فرزندان بسيار مهم است و ميتواند ميزان احساس رضايت و خوشبختي از زندگي را براي سال هاي بعدي در فرزندان به وجود آورد و يا برعكس اعمال روش هاي تربيتي نامناسب ميتواند سلامت روان فرد را به خطر اندازد بهترين روش براي تربيت كودكان روش آزاد منشانه است و والديني كه از اين شيوه استفاده ميكنند حد اعتدال را رعايت كرده و به اندازه كافي به فرزند آزادي و حق انتخاب داده و همينطور هم به حد كافي محبت و تشويق ميكنند و در نهايت فرزندان اين دسته از والدين از سلامت روان و موفقيت بيشتري در دوره بزرگسالي برخوردار ميشوند اما والديني كه اينگونه نيستند افرادي مضطرب و افسرده به جامعه تحويل ميدهند. هوش هيجاني پايين- هوش هيجاني يعني شناخت و كنترل عواطف و هيجان هاي خود كه با eq نشان داده ميشود فردي كه از هوش هيجاني پايين برخوردار است از شناخت و كنترل خود عاجز است چنين فردي علاوه بر عدم تسلط بر نفس خود نميتواند عواطف و احساسات ديگران را درك كند و برقراري ارتباط مناسب با ديگران ناتوان است و احساس همدلي ندارد و قدرت سازگاري با مشكلات و نا ملايماتي هاي زندگي در او پايين است. مهارت هاي زندگي- يعني توانايي رفتار سازگار و مثبت كه افراد را توانمند ميسازد كه به طور مناسب با نياز ها و مشكلات زندگي روزمره برخورد نمايد.
21. افراد با تيپ شخصيتي a، دائم عصباني ميشوند، تند تند حرف ميزنند، هميشه عجله دارند و اغلب به وظايف و مسئوليت هاي خود مي انديشند.
22. افراد با تيپ شخصيت b، آرام، راحت و بدون تنش هستند.
23. افراد برونگرا، از نظر خلقي افرادي خوش برخورد، خوش گزران، شوخ طبع و خوش خوراك هستند و به همه چيز خوش بينانه نگاه كرده و ظاهر و باطن يكساني دارند و به ديگران زود دل ميبندند و زود هم از آنها دل ميكنند و در مسائل عقلي و منطقي زياد تعمق نميكنند.
24. افراد درونگرا، اين افراد دير جوش، گوشه گير، خيال باف هستند، با نيش و كنايه سخن ميگويند، به عالم خارج كمتر توجه ميكنند و بيشتر در خود فرو ميروند، خيلي دير با ديگران دوست ميشوند و البته خيلي دير دوستي ها را به هم ميزنند، افراد كينه توز و بدبيني هستند، نيروي ادراكي عميق و قوي دارند و بيش از اندازه حساس هستند، اين افراد آمادگي ابتلا به افسردگي و حتي اسكيزوفرني يا بيماري هاي روحي رواني شديد را دارند. 
25. سرسختي روانشناختي، خصوصيت شخصيتي خاصي كه سه ويژگي تعهد، مبارزه جويي و حس كنترل دارند و فرد را در برابر فشار رواني مقاوم ميكند و به نظر ميرسد افرادي كه در برابر فشار رواني بسيار مقاوم هستند تحت تاثير موقعيت هاي فشار زا نه تنها آسيب رواني نميبينند بلكه به استقبال آنها هم ميروند و اين موقعيت ها را براي رشد و پيشرفت خود در زندگي ضروري ميدانند. 
26. خصايص افراد سرسخت، 1- آنها حس تعهد شخصي به خود، كار، فاميل و ديگر ارزش هاي با ثبات دارند، 2- آنها احساس ميكنند كه روي شغل، زندگي و روابطشان كنترل دارند. 3- آنها وقايع زندگي را به عنوان يك سري چالش ها و مبارزه براي پيشرفت ضروري ميدانند و باور دارند كه دگرگوني در زندگي يك امري است عادي و آن را بايد به عنوان فرصتي براي رشد به شمار آورد تا تحديدي براي احساس ايمني.
27. شخصيت وصواصي، نظم گرايي، كمالگرايي، دقت افراطي، تميز كردن مفرط منزل، پيروي از اصول اخلاقي خشك و سخت، غير قابل انعطاف و بيش از حد جدي و وظيفه شناس، توجه به جزئيات، مقاومت در برابر تغيير، اهل ريسك نبودن، داشتن افكار خورافاتي، دلبستگي زياد به كار، دو دلي، بسيار مضطرب، وابستگي زياد به وسايل قديمي و فرسوده و عدم تمايل به دور ريختن آنها. ميتواند عللش وراثتي باشد اما مسائل ديگر مثل وضع هوشي، پايين متوسط و بالاي متوسط، عوامل اجتماعي و خانوادگي، مثل داشتن والديني كمالگرا، از شير گرفتن ناگهاني و تحقير، در ايجاد اين اختلال تاثير دارد.
28. شخصيت نمايشي، سابقه طولاني در توجه به خود دارند، در ظاهر جذاب، صميمي و معاشرتي هستند، اما معمولا ديگران آنها را سطحي و ريا كار ميدانند و به نظر ميرسد با انجام رفتار هاي نمايشي به دنبال تحسين و جلب توجه ديگرانند، آنها ميتوانند عشوه گر و لوند باشند، اما اين رفتار ها به دليل جلب توجه است تا تمايلات جنسي، اين اختلال بيشتر در زنان شايع است، ميزان ابتلاي اين افراد به افسردگي بسيار زياد است.
29. شخصيت مرزي، اين افراد ثبات شخصيتي ندارند، ناپايداري در عواطف و روح و روان آنها وجود دارد، در اين افراد احساس مزمن بيهودگي، بيثباتي هيجاني و خلقي، رفتار هاي تحديد كننده مكرر به خودكشي و يا تظاهر به آسيب رساندن به خود وجود دارد، اين افراد داراي هويت آشفته و خود انگاره منفي هستند، احساس كم ارزشي و گاهي هم كمالگرايي در آنها ديده ميشود، ولخرجي، رانندگي بيپروا، زياد خوردن، نداشتن كنترل بر خشم، سوء مصرف مواد روابط جنسي نامناسب و زياد، افكار پارانويا مانند شك و ترديد و بد بيني زياد از ويژگي هاي اين افراد است. 
30. حس شوخ طبعي، فشار رواني كمتري را تجربه ميكنند، از سلامت روان بيشتري برخوردارند.
31. علايم افسردگي در كودكان، نگراني، غم و اندوه، گوشه گيري و غير فعال شدن، عفت نمرات در كودك دانشآموز، اختلالات يادگيري و عدم تمركز، درد هاي جسماني مانند سردرد، اختلال در خواب و اشتها مانند كاهش و افزايش وزن، خستگي دائمي و كسالت، اعتماد به نفس پايين، كودك خود را دست كم گرفته و سرزنش ميكند و افكار منفي دارد و يا احساس گناه ميكند، از جمع كناره گيري ميكند وبدون علت گريه ميكند، بيش از حد عصباني بوده، در برابر كوچكترين مشكل و اتفاق كوچك واكنش هاي شديد و غير طبيعي نشان ميدهد، خلق تحريك ناپذير.
32. افسردگي در نوجوانان، خلق ناشاد، غم و انده، ناراحتي و نگراني، فقدان علاقه و لذت نسبت به فعاليت هاي روزمره و اجتماعي است، ويژه نوجوانان—عملكرد ضعيف در مدرسه و افت تحصيلي، كاهش تمركز و فراموشي، تغيير در تغذيه و الگوي خواب، پر اشتهايي و كم اشتهايي، كم خوابي يا پر خوابي، بي غراري و آشفتگي، عصبانيت و خشم و پرخاشگري و عدم كنترل هيجانات، مشكل در تصميم گيري و شك و دودلي زياد، تغيير وزن، انزوا طلبي و گوشه گيري حتي از گروه همسالان، عدم تمايل به حضور در جمع و مهماني ها، احساس بي ارزشي و تحقير، به هم ريختگي و عقب افتادگي رواني حركتي، حساسيت بيش از حد به انتقاد، احساس خستگي زياد و فقدان انرژي، سوء مصرف مواد و الكل، رفتار ها و روابط جنسي گسترده، عدم رضايت از زندگي، تمايل به استفاده از رنگ هاي تيره در پوشش و لباس و وسايل و رنگ اتاقش، نوشته ها، اشعار و نقاشي هايي كه نشاني از مرگ، نيستي و نا اميدي دارد و داشتن افكار خودكشي و يا اقدام به خودكشي. 
33. علل افسردگي نوجوانان، تغييرات جسماني و بد شكل شدن اندام، افزايش ترشحات هرمني، اختلافات خانوادگي، طلاق والدين، مرگ عزيزان، بروز برخي از بيماري ها، تغييرات مكاني در محل زندگي و يا محل تحصيل، شيوه نادرست فرزند پروري، 
34. علايم افسردگي پس از زايمان، خشم و زود رنجي، تحريكپذيري شديد، اضطراب، توهم و هذيان، اعتماد به نفس پايين، آشفتگي و بيغراري، فكر خودكشي، ناتواني در مراقبت از بچه، نفرت از نوزاد متولد شده و تلاش براي صدمه زدن به نوزاد، 
35. علايم افسردگي در زنان: احساس گناه بيشتر نسبت به مردان، اضطراب، احساس خستگي و بيهودگي، آشفتگي در خواب، از خواب پريدن هاي مكرر به ويژه در دوران بارداري، اضافه وزن، تغيير در زائقه و تغيير در تمايلات جنسي. 
36. علايم افسردگي در مردان: خستگي، كم خوابي يا پر خوابي، اختلال در تمركز، شكم درد يا كمر درد، كژ خلقي-زود رنجي-پرخاشگري و خسومت، استرس، ناتواني جنسي، ترديد و دودلي، سوء استفاده از مواد و الكل، تشويش-اضطراب و گوشه گيري، فكر خودكشي.
37. دلايلي كه تشخيص افسردگي در مردان را سخت ميكند: بيميلي براي بحث در مورد افسردگي، بيماري رواني را تحديدي براي مردانگي خود ميدانند به خصوص اگر اين بيماري با ناتواني جنسي همراه باشد، بروز ندادن علايم و استفاده از مواد مخدر و نوشيدني هاي الكلي كه باعس پنهان ماندن بيماري ميشوند، بروز علايم جسمي، مخالفت با درمان بيماري رواني. 
38. دلايل افسردگي شغلي: وظايف طاقت فرسا و واگزاري مسئوليت زياد بر افراد، ساعات كاري زياد يا حجم كاري زياد، تكراري بودن شغل و سالهاي زياد در يك كار ماندن، عدم ترقي و پيشرفت شغل، شعن پايين شغل از نظر مردم و جامعه، عدم ارتباط صميمي بين كاركنان، فقدان ارتباطات مناسب و دو طرفه از پايين به بالا و برعكس، سخت و غير قابل انعتاف بودن برنامه ها و آيين نامه ها، شيوه و سبك مديريت نامناسب، بي توجهي مديران به كاركنان،ناآشنا بودن فرد با اهداف سازمان، مبهم بودن نقش فرد در سازمان، عوض شدن پي در پي مديران، تعارض نقش ها، كافي نبودن حقوق و مزايا، قرار گرفتن رابطه به جاي ضابطه، تبعيض در اعطاي مزايا، عدم وجود امكانات فيزيكي مناسب و فضاي نامناسب، مطابق نبودن شغل با انتظارات فرد، عدم امنيت شغلي و نگراني در مورد آينده، انجام كاري پايينتر از تخصص، عدم شرايط روحي مناسب در كار، احساس بيگاري كشيدن و گير افتادن در شغل، ويژگي هاي شخصيتي"افراد تنبل، منفعل، پر توقع و بدون پشت كار و درونگرا" معمولا بيشتر دچار افسردگي ميشوند.
39. علايم و نشانه هاي افسردگي يا فرسودگي شغلي: روزشماري كردن براي روز هاي تعطيل و استفاده زياد از مرخصي،نا منظم رفتن به سركار، كمكاري كردن و برخورد بد با ارباب رجوع، بي اعتمادي و بدبيني به مدير سازمان، ناسازگاري با همكاران، بيگانگي و بيتفاوتي به ديگران، پرخاشگري و تحريكپذيري زياد، ناسازگاري با اعضاي خانواده، روي آوردن يا مصرف زياد مواد يا مشروبات الكلي و كشيدن سيگار، افزايش رشوه گيري، افزايش حوادث و سوانح كاري، تنزل در ابعاد معنوي و اخلاقي، بروز درد هاي عضلاني، سر درد ها، كم خوابي، مشكلات گوارشي، و سرما خوردگي هاي مكرر و بازنشستگي زودتر از موعد. 
40. دلايل افسردگي در سالمندان: عوامل ژنيتيكي و وراثتي، تغيير در فعاليت مغز و افزايش و كاهش ناقل هاي انرژي، تغيير در ميزان ترشحات غدد درون ريز و هرمن ها بدن به خصوص در زنان سالمند كه تجربيات مانند بارداري زايمان سقط جنين و يائسگي را داشته اند، بيماري هاي جسمي كه در سالمندي بسيار شايع است، آلزايمر، پاركينسون، سكته مغزي، درد هاي مفصلي و آرتروز، اختلال در عملكرد حواس، مصرف داروها، از دست دادن عزيزان به علت فوت يا مهاجرت، سبك زندگي، مصرف الكل و مواد مخدر و سيگار، بازنشستگي، انتقال به خانه سالمندان و كمبود هاي عاطفي. 
41. علايم افسردگي در سالمندان: عمده ترين علايم تغييرات خلقي مانند عصبي بودن، تند خويي، خستگي و احساس پوچي است، مشكلات مربوط به حافظه تمركز و گيجي، كاهش و افزايش اشتها، پر خوابي و بيخوابي كه بيشتر بيخوابي ديده ميشود، مشكلات درد هاي جسمي، بيغراري و يا برعكس كندي حركات، سكوت زياد و برخي اوقات توهم و هذيان، كاهش علاقه به فعاليت هايي كه قبلا برايشان لذت بخش بوده، انزوا طلبي، بدبيني، نا اميدي، آرزوي مرگ، غمگيني و سوگ.
42. شيوه هاي درمان افسردگي: 1- شناخت درماني، 2- روان درماني، 3- رفتار درماني، 4- دارو درماني، 5- شوك درماني، 6- نور درماني، 7- فشار درماني، 8- گياه درماني.
43. شناخت درماني، يعني انجام روش هايي براي معنا دادن به رويداد ها و احساس ها، باور ها و تغيير افكار منفي و باورهاي اشتباه. 
44. روان درماني، در اين نوع درمان علل ناراحتي هاي فرد را در انگيزه و تعارضات درونيش جست و جو كرده و و معتقدند افسردگي از ناكامي هاي دوران كودكي نشعت گرفته و به تجربيات كودكي فرد ربط دارد. اين درمان قالبً درمان طولاني مدتي است و به همين دليل هم براي درمان افسردگي شديد مفيد نيست. در اين درمان سعي برآن است كه تغييرات شخصيتي مهمي در فرد به وجود آيد.
45. رفتار درماني، اين درمان معمولا كوتاه مدت است و به شرايط زماني و مكاني فعلي فرد توجه دارد و بر اين فرض استوار است كه افراد رفتار هاي نامناسب را ياد گرفته اند و به همين دليل هم بايد يادگيري اين رفتار ها را باطل كرد و رفتار هاي جديد و مناسب را آموزش داد،.
46. دارو درماني، دارو درماني معمولا با شناخت درماني يا روان درماني همراه ميشود، آميتريپتلين: اشكال تزريق، قرص و كپسول، اولين آثار ظرف چند ساعت پيدا ميشود ولي اثر كامل آن در 2 تا 4 هفته ظاهر ميشود و تا شش هفته در بدن فعال است، عوارض- خوابآلودگي، خوشكي دهان، تعريق، تاري ديد، تپش قلب، گلو درد، و اختلال در دفع ادرار. سيتالوپرام- به شكل قرص موجود است، آثار اوليه يك هفته و آثار كامل دو تا چهار هفته و هفته ها در مصرف بلند مدت در بدن باقي ميماند، عوارض- تعريق، خوشكي دهان، اضطراب، تهوع و اسهال و سوء حازمه. كلومينپرامين- به اشكال قرص، تزريق و كپسول مايع موجود است، آثار آن طي چند روز آشكار شده و تا چهار هفته بعد آثار كامل آشكار ميشود و تا دو هفته در بدن فعال است، عوارض- خوابآلودگي، سرگيجه، خوشكي دهان، يبوست و تاري ديد. دوسولپين- به شكل قرص و كپسول موجود است، آثار كامل آن دو تا چهار هفته نمايان ميشود و چند روز در بدن باقي ميماند، عوارض- خوابآلودگي، خوشكي دهان، تعريق تاري ديد بيشتر در روز هاي اول مصرف. فلوكستين- به شكل كپسول و مايع موجود است، اولين آثار طي دو هفته آشكار ميشود و آثار كامل تا چهار هفته بعد نمايان ميشود و تا شش هفته در بدن فعال است، عوارض- بيخوابي، نا آرامي، سر درد، استفراق و تهوع، كاهش وزن، خوابآلودگي و اختلالات جنسي. ايميپرامين، اين دارو براي شب ادراري هم تجويز ميشود، به شكل قرص و مايع موجود است، آثار اوليه طي چند ساعت و آثار كامل طي 2 تا 6 هفته نمايان ميشود و تا شش هفته پس از قعط دارو در بدن فعال است، عوارض- تعريق، گر گرفتگي، يبوست، خوشكي دهان، اختلال در دفع ادرار، سرء در ابتداي درمان، تاري ديد، سرگيجه و خوابآلودگي. لوفپرامين، به شكل قرص موجود است، آثار اوليه چند ساعت بعد و آثار كامل تا چند هفته بعد در بدن ميماند، عوارض- تعريق، گر گرفتگي، خوابآلودگي، خوشكي دهان، و تاري ديد. نورتريپتلين، به شكل كپسول و قرص شياردار موجود است، عوارض- افت فشار، خوابآلودگي، اختشاش ذهني، اختلال در دفع ادرار، خوشكي دهان، تاري ديد، حساسيت به نور. پاروكستين، به شكل قرص موجود است، آثار اوليه هفت تا چهارده روز و آثار كامل سه تا چهار هفته نمايان ميشود و تا 24 ساعت در بدن فعال است، عوارض- تهوع، خوابآلودگي، تعريق، لرز، ضعف، اختلالات جنسي، اضطراب، آشفتگي، كاهش وزن اختلال در اشتها و عصبي شدن. ترازودون، به شكل مايع، قرص و كپسول موجود است، آثار اوليه طي چند روز و آثار كامل در چند هفته بعد نمايان ميشود، آثار جانبي 24 ساعت پس از قطع از بين ميرود در مصرف بلند مدت اثرات ضد افسردگيش چندين هفته در بدن باقي ميماند، عوارض- خوابآلودگي، يبوست، اسهال، خوشكي دهان، سر درد، سر گيجه، قش، راست شدن دائمي و درد ناك آلت تناسلي مردان به ندرت. 
47. شوك درمان ECT،اين درمان در سالهاي اخير چندان مورد تاكيد نبوده است اما در مورد انواعي از افسردگي اثربخش است و يا در موارد خاصي از اين درمان استفاده ميشود كه عبارتند از: 1- افسردگي هاي شديد، 2 زماني كه فرد هذيان ميگويد يا در حالت كندي حركات بيغراري، بيتابي و بيخوابي شديد و يا كاهش شديد وزن قرار دارد، 3 زماني كه فرد هيچ پاسخي به درمان دارويي ندهد و يا به دليل وجود بيماري ديگري نتوان برايش دارويي تجويز كرد 4 عدم واكنش به موقعيت هاي شاد، نحوه درمان: اين روش بيخطر و بي درد است و با استفاده از داروي بيهوشي ابتدا بيمار را بيهوش كرده و با تزريق داروي ديگري مياهيچه هاي بدن را شل نموده و سپس جريان الكتريكي به سر فرد وارد ميكنند، اين درمان بسيار سريع مؤثر واقع ميشود و اثر منفي كمي بر روي قلب دارد و فقط ممكن است آسيبي جزئي به حافظه كوتاه مدت براي يك تا دو هفته بزند و گيجي پس از به هوش آمدن به مدت يك ساعت.
48. نور درماني، قرار دادن فرد در معرض نور فلورسنت سفيد است، براي درمان افسردگي فصلي از آن استفاده ميشود، به طور معمول آثار طي 3 تا 4 هفته نمايان ميشود، عوارض- سر درد، خستگي چشم، تحريكپذيري و بيخوابي، اما اگر درمان در صبح انجام شود عوارض كمتر خواهد شد. 
49. فشار درماني، در اين روش با نوك انگشت ها نقاط خاصي از بدن را فشار ميدهند، از اين روش در ماساژ درماني و طب سوزني هم استفاده ميشود، با شست يك دست كف دست ديگر را كامل ماساژ دهيد از انگشت كوچك تا شست و سپس كف دست را به آرامي مالش دهيد سبب آرامش سيستم عصبي ميشود.
50. طب سنتي و گياه درماني، سويا- عصبانيت را كم كرده، مغز را تقويت ميكند، باعس رفع كمخوابي ميشود. علف چاي يا گل رائي، سمبلتيو يا علف گربه- كاهش تشويش دلهره و نگراني و رفع تنش و استرس، آرامبخش ميباشد. زعفران- اثر مسكن و خوابآور دارد، سبب ايجاد شادي ميشود، مصرف زيادي براي اشتها و كليه مضر است. بادرنجبويه- مفيد براي نگراني، بيغراري، سردرد هاي عصبي و افسردگي، سبب ازدياد هوش، حافظه و رفع سكسكه و حزم غذا ميشود. انگور، عنبه و ريحان- در كاهش استرس مفيد هستند،
پايان كتاب امير احمدي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.